کشورهاي اسلامي همچون ايران، تصوير زنده اين سه قلمرو هويت[ديني، ملي و مدرن] است. گذشته ماقبل اسلامي اين کشور به قدمت عهد باستان است و سه سلسله شاهنشاهي ايران، هخامنشيان، اشکانيان و ساسانيان، همچون امپراطوري رم در غرب، در قلمرويي بيکران که از هند و پاکستان و بين النهرين تا آسياي صغير را در بر ميگرفت، ضامن وحدت و يکپارچگي بودند. اين گذشته اگر نگوييم همچنان زنده است، دست کم بايد گفت در اذهان حضوري موثر دارد. گذشته ايرانيان که با اسطوره و حماسه درهم آميخته، در شاهنامه فردوسي تبلور يافته است. شاهنامه بي وقفه رفتار نياکان، کيش پهلوانان و افسانه پادشاهان بزرگي را که بر اين امپراطوري گسترده حکومت ميکردند، به ايرانيان يادآوري ميکند. اين تذکار بيان حسرت بار و پردريغ زمانهايي است که ايران بر بخش عظيمي از آسيا فرمانروايي ميکرد. براي بسياري از ايرانيان يادآوري اين تاريخ مرهمي است بر ناکاميهاي کنوني. آنان با توسل به اين تاريخ، دلاوري قهرمانان خويش را بزرگ ميدارند. در کشورهاي کهني نظير کشور ما، گذشته همه چيز است. ما متاسفانه در هواي افسوس نفس ميکشيم، گويي غير از اين گذشته باشکوه که وجود ما مستحيل در سيطره آن و غرق در روياي طلايي آن است، هيچ اميدي وجود ندارد.
شايگان، داريوش 1313، افسون زدگي جديد: هويت چهل تکه و تفکر سيار ، ترجمه فاطمه ولياني، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ چهارم 1384، صص 163-164
شايگان، داريوش 1313، افسون زدگي جديد: هويت چهل تکه و تفکر سيار ، ترجمه فاطمه ولياني، نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ چهارم 1384، صص 163-164
No comments:
Post a Comment