9/30/2009

قرقره شکم

آخَرِ ادعا بودي ديدي که کم آوردي
ما رو دور زدي و دل به رقيب سپردي

اولِ يه ترانه جديد الاحداثه که توي تاکسي شنيدم. جا داره که يه نقد درست و حسابي چه به لحاظ قالب و چه محتوي ازش بعمل بياد.

قرقره شکم: ضرطه اي که هنوز قوام نيافته (از رساله دلگشاي عبيد)

بعد التحرير: هرکي بپرسه اين دوتا مطلب چه ربطي بهم داره، توضيح دادن بهش دردي رو دوا نميکنه.

9/09/2009

ماه غریبستان

دیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضا
دیده بگشا بر عدم، ای مستی هستی فزا
دیده بگشا ای پس از سوءالقضا حسن القضا
دیده بگشا از کرم، رنجور دردستان، علی!

بحر مروارید غم، کَنجور مردستان، علی!

دیده بگشا رنج انسان بین و سیل اشک و آه
کِبر پَستان بین و جام جهل و فرجام گناه
تیر و ترکش، خون و آتش، خشم سرکش، بیم چاه
دیده بگشا بر ستم؛ در این فریبستان، علی!

شمع شب‌های دژم، ماه غریبستان، علی!

دیده بگشا! نقش انسان ماند با جامی تَهی
سوخت لاله، مُرد لیلی، خشک شد سَرو سَهی
زآ گهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی
دیده بگشا ای صنم، ای ساقی مستان، علی!

تیره شد از بیش و کم آیینه هستان، علی!

علی معلم دامغانی