2/15/2007

او دروغ گفت

از متن کتيبه داريوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی در بيستون(3)

ستون ۴
بند۱-داريوش شاه گويد: اين [است]آنچه به وسيله من در بابل کرده شد.

بند۲-داريوش شاه گويد:اين[است]آنچه من به خواست اهورامزدا در همان يک سال پس از آنکه شاه شدم کردم. ۱۹ جنگ کردم. به خواست اهورامزدا من آنها را زدم و ۹ شاه گرفتم. يکی گئوماتِ مُغ بود. او دروغ گفت. چنين گفت: من بردی يَ پسر کورش هستم. او پارس را نافرمان کرد يکی آثرينَ نام عيلامی. او دروغ گفت. چنين گفت: من در عيلام شاه هستم. او عيلام را نسبت به من نافرمان کرد. يکی ندئيتَ بَ ئيرَ نام بابلی. او دروغ گفت: چنين گفت: من نبوکُدرَچَرَ پسر نبون ئيت هستم. او بابل را نافرمان کرد. يکی مَرتی يَ نام پارسی. او دروغ گفت. چنين گفت: من ايمَنيش در عيلام شاه هستم. او عيلام را نافرمان کرد. يکی فِرَوَرتيش نام مادی او دروغ گفت. چنين گفت: من خشَ ثرئيتَ از دودمان هُوَخشَتر هستم. او ماد را نافرمان کرد. يکی چيثَرتَخمَ نام سگارتيه او دروغ گفت و چنين گفت: من در سگارتيه شاه هستم از دودمان هُوَخشَتَر او سگارتيه را نافرمان کرد. يکی فرادَ نام از مرو او دروغ گفت. چنين گفت: من در مرو شاه هستم. او مرو را نافرمان کرد. يکی وَهيَزداتَ نام پارسی.او دروغ گفت. چنين گفت: من بردی يَ پسر کورش هستم. او پارس را نافرمان کرد. يکی اَرخَ نام ارمنی. او دروغ گفت. چنين گفت: من نبوکُدرَچَرَ پسر نبون ئيتَ هستم. او بابل را نافرمان کرد.

بند۳-داريوش شاه گويد: اين ۹ شاه را من در اين جنگها گرفتم.

3 comments:

علی فتح‌اللهی said...

تاریخ چه چیز جالبیه! اگه یکی از اینا داریوش رو گرفته بود حالا تو یه کتیبه نوشته بودن. یکی داریوش نام پارسی ... او دروغ گفت

علي دهقانيان said...

آره با نظرت موافقم.البته اگر اینقدر متمدن بود که به ماندگاری در تاریخ اهمیت میداد و دستور میداد براش کتیبه درست کنند.
اما یه چیز رو نباید نادیده گرفت که ملت پارس هم در اون زمان یکی بودند مثل تمام اونهایی که نام برده. مثل ارمنی ها و....
در این صورت باید ارج گذاشت بر کسی که پارسیان را از شکل یک ملت کوچک به یک امپراتوری بزرگ رسوند، هرچند من تصمیم گرفته ام دیگه به این چیزها افتخار نکنم. مرسی از نوع نگاهت، من دقیقا دوست داشتم کسی که این پست رو میخونه مثل خودم یک نگاه متفاوت داشته باشه نه اون نگاه کلاسیک اسطوره زده که ما رو دچار خودشیفتگی خطرناکی میکنه که داری میبینی.
بحث دروغ و تبلیغات بسیار بحث جالبیه و داریوش هم در این کتیبه بخش بزرگی رو به این مساله اختصاص داده. تصمیم دارم که بقیه ی مطلبش رو هم در مورد دروغ بیارم.
چند روز پیش یکی از دیپلمات های غربی گفته بود: به شیعه ها نمیشه اعتماد کرد اونها مدام دروغ میگند.

علی فتح‌اللهی said...

دقیقا موافقم باید بین اسطوره گرایی مطلق و ارج نهادن به گذشتگان تفاوت گذاشت اما این آخرش که راجع به دروغگو بودن شیعیان هست با اینکه خیلی مربوط نبود اما جالب بود. تو کتاب معمای ایرانی که خیلی وقت پیشا ازش مطالب جالبی رو تو وبلاگم نوشته بودم خوندم که نوشته بود تو یه جلسه مشترک بین بنی صدر و رجایی، اولش رجایی شروع کردن به حرف زدن وقتی تمام شد بنی صدر گفت یک ساعت حرف زدی یازده تا دروغ گفتی (یا شایدم بیشتر یادم نیست) اینم یه چیز دیگه راجع به دروغگو بودن بعضیا