7/30/2011

مثل چینی

... با این وصف، آیین بودا در روح مردم چین رخنه کرده است و هم اکنون قسمتی از دین پیچیده و غیر رسمی مردمان متعارف چین را تشکیل میدهد. باید دانست که جامعه چینی، برخلاف جامعه های اروپایی و امریکایی، به انحصار دینی نگراییده و هرگز عرصه جنگهای دینی نشده است. ادیان چین معمولا نه تنها در حیطه قدرت دولت با یکدیگر کنار می آیند، بلکه در قلوب مردم نیز با یکدیگر اختلاط می یابند. از این جهت، فرد میانه حال چینی معتقدات گوناگون را در خود جمع دارد. هم مانند انسان قدیم جان گرای است و هم تائو گرای و بوداگرای و کنفسیوس گرای. فیلسوفی است افتاده حال، و به هیچ چیز یقین نمیکند: شاید سخن لاهوتیان سرانجام درست درآید و بهشتی موجود باشد. پس، تدبیر صواب آن است که با همه ادیان همراه باشیم و به کاهنان فرق مختلف پولی دهیم تا سر گور ما دعایی بخوانند! هنگامی که چینی میانه حال جهان را به کام خود یابد، چندان توجهی به خدایان مبذول نمیدارد، بلکه به ستایش نیاکان خود میپردازد و زیارت معابد لائوتزه و بودا را به کاهنان و زنان واگزار میکند. در تاریخ بشر، هیچ قومی تا این اندازه اهل دنیا نبوده است. چینی شیفته حیات خویش است. وقت دعا کردن، به سعادت بهشتی نظر ندارد، بلکه به فکر تامین منافع زمینی است. اگر خدای او حاجتش را برنیاورد، نخست وی را به باد ناسزا میگیرد، و در آخر کار، پیکر او را به رودخانه می افکند. مثلی دارند چنین: "هیچ پیکر سازی خدایان را نمیپرستد، زیرا میداند که آنها از چه ساخته شده اند."


تاریخ تمدن ویل دورانت جلد اول

No comments: