پيمان شکن
9/23/2008
باران
گيسو بلند
با آن شميم تازه که داري
دستي به ما برآر
بانوي شاليزاران!
باران
ميخواهم از حضور تو باري
ميناي آسمان را
در گردش آورم
وز نوشبار عشق
بنوشانم
اين خشکبار خسته
دلم را
تا با تمام هلهله هاي زمين در آويزم
آوازهاي زندگي ام را
بانوي شاليزاران
باران...
2 comments:
علی فتحاللهی
said...
و خوانندگان وبلاگت رو هم با خود غرق کردی
10:45 PM, September 23, 2008
Anonymous said...
خوش به حال عزیزت :D
shahram
3:13 PM, October 06, 2008
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
و خوانندگان وبلاگت رو هم با خود غرق کردی
خوش به حال عزیزت :D
shahram
Post a Comment