9/30/2008

سخت گيري و تعصب

اين جهان همچون درختست اي کرام
ما براو چون ميوه هاي نيم خام

سخت گيرد ميوه ها مرشاخ را
چون که در خامي نشايد کاخ را

چون بپخت و گشت شيرين لب گزان
سست گيرد شاخه ها را بعد از آن

سخت گيري و تعصب خامي است
تا جنيني کار خون آشامي است

جلال الدين مولوی

1 comment:

علی فتح‌اللهی said...

خوب اینجوری که از شاخه می افتیم میمیریم! ولی از شوخی گذشته من فکر میکنم تعصب بخشی از شخصیت انسانهاست یعنی اصلن نمیشه بدون تعصب تعریف شد اگرچه تعصب اونطوری که تو این شعر اومده با اون مفهوم رایج یه کمی متفاوته ولی به هر حال گمان نمیکنم هیچ آدمی بدون تعصب باشه حالا درجه و موضوعش فقط ممکنه متفاوت باشه