آرمان سازي از آرمانخواه بزرگ نه تنها در تعابير و تفاسير نوشته هاي افلاطون بلکه در ترجمه ها نيز ساري و جاري است. هر سخن سخت و خشن افلاطون که با نظريات مترجم درباره آنچه انساني بشردوست بايد بگويد ناسازگار نباشد، يا به لحني ملايمتر بيان ميشود و يا مورد سوء فهم قرار ميگيرد. اين گرايش، از ترجمه عنوان نوشته اي که نام آن را "جمهوري" گذاشته اند آغاز ميگردد.
وقتي اين عنوان را ميشنويم، آنچه اول به ذهن متبادر ميشود اين است که نويسنده اگر انقلابي نباشد، حتما آزاديخواه است، در حالي که کلمه Republic فقط شکل انگليسي ترجمه لاتين واژه اي يوناني است که به هيچ رو چنين معنايي را به ذهن تداعي نميکرده است و ترجمه صحيح آن به انگليسي چيزي است مانند "حکومت" يا "دولتشهر" يا "دولت". شک نيست که ترجمه آن به Republic[=جمهوري] که از قديم مرسوم بوده، به اعتقاد عمومي براينکه افلاطون نمي توانسته مرتجع باشد، کمک کرده است.
کارل پوپر، جامعه باز و دشمنان آن، ترجمه عزت الله فولادوند، صص258و259