5/21/2007

اهورامزدا و خدايان ديگری که هستند

از متن کتيبه داريوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی در بيستون(5)

ستون ۴
بند۹-داريوش شاه گويد: شاهان پيشين را مادامی که بودند چنان کرده هايی نيست که به وسيله من به خواست اهورامزدا در همان يک سال کرده شد.

بند۱۰-داريوش شاه گويد: اکنون آنچه به وسيله من کرده شد ترا باور آيد. همچنين به مردم بگو. پنهان مدار. اگر اين گفته را پنهان نداری، به مردم بگويی اهورمزدا دوست تو باد و دودمان تو بسيار و زندگيت دراز باد.

بند۱۱-داريوش شاه گويد: اگر اين گفته را پنهان بداری، به مردم نگويی اهورامزدا دشمن تو باشد و ترا دودمان مباد.

بند۱۲-داريوش شاه گويد: اين[است] آنچه من کردم. در همان يک سال به خواست اهورامزدا کردم. اهورمزدا ياری کرد و خدايان ديگری که هستند.

بند۱۳-داريوش شاه گويد: از آن جهت اهورامزدا مرا ياری کرد و خدايان ديگری که هستند که پليد نبودم. دروغگو نبودم. تبهکار نبودم. نه من نه دودمانم. به راستی رفتار کردم. نه به ضعيف نه به توانا زور نورزيدم. مردی که با دودمان من همراهی کرد او را نيک نواختم. آنکه زيان رسانيد او را سخت کيفر دادم.

بند۱۴-داريوش شاه گويد: تو که از اين پس شاه خواهی بود. مردی که دروغگو باشد يا آنکه تبهکار باشد دوست آنها مباش. به سختی آنها را کيفر ده.

5 comments:

Unknown said...

سلام
بند 13 بسيار خطر ناك و ارتجاعي هست. اين دودماني كه جناب داريوش انتظار همراهي با اوون رو از ديگران داره همان خون پادشاهي و فر ايزدي و اين جور چرنديات نيست؟ واقعيت اين هست كه اين كتيبه درست در مقابل اوون منشور كوروش هست. هرچه كه منشور كوروش باعث سربلندي است اين كتيبه داريوش موجب سرافكندگي. يه مطلبي هم شاملو داره در باره اين كتيبه كه شايد جالب باشه. در سخنراني اي كه با عنوان "نگراني هاي من(يك شاعر)"منتشر شده.

علي دهقانيان said...

سلام سعيد جان
با نظرت تا حد زيادي موافقم در خيلي جاهاي ديگه ي اين کتيبه صحبت از دودمان شاهي و فره ايزدي حتي پررنگ تر از اين هم شده. اما نکته اي که براي من حائز اهميت بود اعتقاد داريوش هخامنشي به- اهورامزدا و خدايان ديگري که هستند- بود که نشون از بطلان اين اعتقاد داره که ايرانيان عهد باستان يکتا پرست بودند.
ما بايد ياد بگيريم که اگر گذشتگان باستان رو از خودمون ميدونيم- که البته توي اين موضوع هم شبهه بسياري هست- اونها رو در هاله تقدس نپيچيم و از نقد عملکردشون خودداري نکنيم، راستي اگه تونستي مطلب شاملو رو برام پيدا کن، هرچند خيلي وقته که بهش اعتقادي ندارم

جواد حيدري said...

"اين كتيبه داريوش موجب سرافكندگي"
!!!
چرا؟
يکتا پرست بودن يا به ضعيف و توانا زور نگفتن. نبايد کلمه "دودمان" رو که فقط يک ترجمه از متني چند هزار ساله است دست مايه قرار بديم. راستي علي ميتوني اطلاعاتي در باب اديان و اقوام مرتبط همزمان با هخامنشي ارائه کني؟ با سپاس

جواد حيدري said...

"آنکه زيان رسانيد او را سخت کيفر دادم"
راستي دلم نيومد ننويسم که براي مديريت چنان امپراتوري بزرگي آن هم با عدل و داد , علاوه بر انديشه بزرگ و سياست بالا نياز به سخت گيري فراواني هم هست. چيزي که شايد اگر در کشور ما هم مي بود اوضاع بهتر بود

علی فتح‌اللهی said...

مطلب عالی و بحث عالی

از نظر من فرق کوروش و داریوش در اینه که کوروش یک آرمانگرا بود که تا آخر عمرش وفادار به آرمان باقی موند اما داریوش بیشتر عمگراست و البته قدرتگرا اینه که این دو تا کتیبه شاید دو نگاه به یک اعتقاد رو بیان کنند و البته همونطور که علی میگه نباید برای هیچ کدومشون تقدس قائل شد. منشور کوروش اگر هم باعث سربلندیه چون از سر تصادف غیر ایرانیان کشفش کردن (!) اما منشور داریوش هم اونقد باعث سر افکندگی نیست. سرافکندگی در برابر کی؟ مگه دیگران در اون زمان چه ارزشهایی داشتن؟ همین حالا چه ارزشهایی دارن؟ در مقام مقایسه من با نظر جواد موافقم یعنی نمیشه گفت مایه سرافکندگیه