حديث صوفي که گفت: شکم را سه قسم کنم: ثلثي نان، ثلثي آب و ثلثي نَفَس. آن صوفي ديگر گفت: من معده را دو قسم کنم: نيمي نان و نيمي آب. نَفَس لطيف است. آن صوفي ديگر گفت من شکم را تمام پر نان کنم. آب لطيف است. راه يابد، نفس خواهد برآيد خواهد برنيايد.
اکنون اينها نيز ميگويند: ما شکم پرِ محبت کنيم. سر چيز ديگر نداريم. وحي خود چيزي لطيف است. او خود جاي خود کند. ماند جان، اگر بايدش بباشد و اگر خواهد، برود.
از مقالات شمس تبريزي
1 comment:
جالب بود و به نظر من صحه یی بر این مطلب که ما ایرانی ها سال هاست توی یه چرخه ی تاریخی گیر کردیم و هی تاریخمون رو تکرار می کنیم. مرسی از بابت مطلب
Post a Comment