ما روزي عاشقانه بر مي گرديم
بر درد فراق چاره گر مي گرديم
از پا نفتاده ايم و تا سر داريم
در گرد جهان به درد سر مي گرديم
خندان ما را دوباره خواهي ديدن
هرچند که با ديده تر مي گرديم
خاکستر ما اگر که انبوه کنند
ما در دل آن توده شرر مي گرديم
گر طالع ما غروب غمگيني داشت
اين بار سپيده سحر مي گرديم
چون نوبت پرواز عقابان برسد
ما سوختگان صاحب پر مي گرديم
نايافتني نيست کليد دل تو
نا يافته ايم ؟ بيشتر مي گرديم!
از رفتن و بدرود سخن ساز مکن
اي خوب ! بگو، بگو که بر مي گرديم!
سياوش کسرايي
No comments:
Post a Comment