11/12/2007

نافريفته خان

آن طور که نوشته اند، محمّد صادق تفرشي متخلّص به «نامي»، تاريخي در احوال زنديه نوشته بوده است- بعد از پايان يافتن کتاب، علي مرادخان زند، روزي در اصفهان ميرزا محمّد صادقِ نامي را طلبيد و به عتاب گفت: «تو کريم زند را به چه سبب از نسل کيان نوشته اي، کيان کجا و ايناغ لُر کجا؟ ما فرقه لُر، از اذلّه ايران و خر دزدانيم.» همان ساعت «تاريخ زنديه» را ازو خواسته، و در لگن شسته حکم نمود که آب او را به خوردِ او داده باشند- و چنانچه گفته بود به عمل آمد.»1
بعدها که جعفرخان زند به حکومت رسيد، ميرزا صادقِ نامي را طلبيد و «تاريخ زنديه» را ازو خواست. «او مذکور کرد که مسودّه هاي آن موجودند. فراهم آورده، بعد از يک هفته. . . «تاريخ زنديه» را نزد جعفرخان آورده، بسيار تحسين و آفرين يافت، و جعفرخان مبلغ پانصد تومان. . . به او انعام داد.» و چنان مي نمايد که بساط دود و دمِ نامي آخر عمري تأمين شده باشد، زيرا به روايت تاريخ، «نظر به افراطي که در خوردنِ افيون مي کرد اکثرِ روزها در اَشغال مهمّ ديواني و آمدن به دولت خانه خاقاني کاهل بوده.»2

1. ن. ک. به: رضا ناروند، مجله ارمغان، ص 212.
2. ن. ک. به: محمّد ابراهيم باستاني پاريزي، شاهنامه آخرش خوش است، تهران، چاپ چهارم، ص 493.

محمدابراهيم باستاني پاريزي: مقاله آتش در زير پنجره

1 comment:

علی فتح‌اللهی said...

بنده تکذیب میکنم من تا حالا هیچ خری ندزدیدم