چند روز پيش مطلبي از دوست بسيار عزيزم رضا پيرنيا خواندم که در آن به طنز بررسي کرده بود که چرا براي هر خواننده يا هنرمند جهاني معادل ايراني اش را درست ميکنند. مثلا "محسن نامجو" را "باب ديلن ايران" ميخوانند. ديروز در روزنامه ها نوشتند که قرار است به "شهرام ناظري" لقب "شواليه" اعطا شود. و جالب است که همانجا در آن سوي آبها لقب "پاوارتي ايران" نيز از سوي "دان هکمن"(منتقد موسيقي لس آنجلس تايمز) به او اعطا شد و جالبتر آنکه او، خود بفراست دريافته بود و به ايسنا گفته بود خود را کوچکتر از اين ميداند که با بزرگترين خواننده اپراي جهان مقايسه شود؛ و افزوده بود "آنها با اين اطلاق به طور قطع هدفشان مقايسه دو فرد نبوده بلکه ميخواستند دو فرهنگ شرق و غرب را با هم مقايسه کنند."
از اين قضيه دو نتيجه ميتوان گرفت اول اينکه در آنجا هم لمپنيسم رسانه اي با قوت و حدت در تک و تاست و دوم اينکه کساني هستند که به اينگونه تشابه سازيها و هندوانه زير بغل گذاشتن ها واکنش درخور نشان دهند. و با چشمکي به آنها بفهمانند که " ما هم فهميديم، خودتان را بيشتر رنجه نفرماييد."