لحن تحقیر آمیز کرزن در بسیاری از موارد زننده بنظر میرسداما نمیتوان کتمان نمود که گوشه ای از واقعیاتی است که هنوز هم در زندگی ایرانی ساری و جاری است:" شایع ترین وسیله تنبیه در ایران فلک کردن است از فرزندان شاه گرفته تا حمال های کوچه به این ورزش ملی معتادند، مثل اینکه پوست کف پای ایرانی خیلی ضخیم است چه بسا که یک نفر شش هزار شلاق خورده باز هم زنده مانده است. چوب فلک مانند مبل در غالب خانه های بزرگان موجود است."
9/30/2006
9/11/2006
ایران و مساله ایران
کتاب ایران و مساله ایران نوشته لرد کرزن را میخواندم. لرد کرزن سیاح سیاستمدار نامدار انگلیسی سالها در ممالک شرقی به سیاحت پرداخته و مطالب گرانبهایی را در کتابها و یادداشتهای خود ثبت نموده است. مثلا خود من در مورد ایران عصر ناصری کتابهای زیادی را خوانده ام اما مطالب بکری را با جمع بندی دقیق در این کتاب دیدم که بر هیچیک از خامه های وطنی نرفته بود. این مستشرق سیاست پیشه هرجا که رفته از خرابی هایی سخن گفته که گریبانگیر این مملکت بوده است همه شهرها نیمه ویران، تمام کاروانسراهای عباسی، متروک افتاده،قصبات خالی از سکنه...
جالب است که لرد کرزن مدت 7 سال - که مدت طولانیی محسوب میشود- سمت فرمانداری کل هندوستان را از سوی ملکه انگلستان بر عهده داشته است. از این نقطه نظر میتوان به دیدگاههای وی درخصوص مسایل مربوط به ایران جدی تر نگریست. در جایی از این کتاب میخوانیم که:«بطور قطع و مسلم امید به اینکه ایران تنها وخودبخود موفق به اصلاح اینهمه مفاسد و بدبختی گردد بسیار ضعیف و بلکه محال بنظر میرسد، باید به ایران کمک کرد تا تدریجا این ریشه های گندیده برطرف شده و جوانه های تازه رشد و نمو کند. بسیاری از فلاسفه معتقدند که یگانه راه اصلاح ایران ابتدا از طریقه اخلاقی و معنوی است نه از طریق مادی و ظاهری و مادام که آن اصول حقیقی و معنوی تغییر نیافته نجات و رستگاری ایران و ایرانیان از جمله محالات است. ایران با داشتن راه، راه آهن، تلگراف، تلفن و برق و غیره ممکن است آباد گردد ولی فقط با اخلاق صحیح اصلاح خواهد شد.»
سپس در پاورقی کتاب که پیش از انقلاب به طبع رسیده است میخوانیم که:«کرزن اشتباه کرده چون امری که محال تصور کرده بدست توانای اعلیحضرت رضا شاه کبیر و فرزند تاجدارش عملی گردید.»
قضاوت دراین خصوص را به خواننده وامیگزارم.
جالب است که لرد کرزن مدت 7 سال - که مدت طولانیی محسوب میشود- سمت فرمانداری کل هندوستان را از سوی ملکه انگلستان بر عهده داشته است. از این نقطه نظر میتوان به دیدگاههای وی درخصوص مسایل مربوط به ایران جدی تر نگریست. در جایی از این کتاب میخوانیم که:«بطور قطع و مسلم امید به اینکه ایران تنها وخودبخود موفق به اصلاح اینهمه مفاسد و بدبختی گردد بسیار ضعیف و بلکه محال بنظر میرسد، باید به ایران کمک کرد تا تدریجا این ریشه های گندیده برطرف شده و جوانه های تازه رشد و نمو کند. بسیاری از فلاسفه معتقدند که یگانه راه اصلاح ایران ابتدا از طریقه اخلاقی و معنوی است نه از طریق مادی و ظاهری و مادام که آن اصول حقیقی و معنوی تغییر نیافته نجات و رستگاری ایران و ایرانیان از جمله محالات است. ایران با داشتن راه، راه آهن، تلگراف، تلفن و برق و غیره ممکن است آباد گردد ولی فقط با اخلاق صحیح اصلاح خواهد شد.»
سپس در پاورقی کتاب که پیش از انقلاب به طبع رسیده است میخوانیم که:«کرزن اشتباه کرده چون امری که محال تصور کرده بدست توانای اعلیحضرت رضا شاه کبیر و فرزند تاجدارش عملی گردید.»
قضاوت دراین خصوص را به خواننده وامیگزارم.
Subscribe to:
Posts (Atom)