نقل است که از او پرسيدند : اين درجه به چه يافتي و بدين مقام رسيدي ؟
و گفت :شبي در کودکي از بسطام بيرون آمدم ماهتاب مي تافت . جهان آراميده و حضرتي ديدم که هژده هزار عالم درجنب آن حضرت ذره اي نمود .
شوري در من افتاد و حالتي عظيم بر من غالب شد . گفتم خداوندا! درگاهي بدين عظيمي و چنين خالي و کارهايي بدين شگرفي و چنين تنهايي ؟
هاتفي آواز داد :درگاه خالي نه از آن است که کسي نمي آيد ، از آن است که ما نمي خواهيم ! که هر نانشسته رويي شايسته اين درگاه نيست . نيت کردم که جمله خلايق را بخواهم . باز خاطري آمد که مقام شفاعت محمد راست عليه السلام . ادب نگاه داشتم . خطابي شنيدم که :بدين يک ادب که نگاه داشتي نامت بلند گردانيدم . چنانکه تا قيامت گويند سلطان العارفين بايزيد .
تذکره الاولياء
No comments:
Post a Comment