در پاسخ به دوست عزيزم جواد(در نظرات پست قبلي)
مطمئنا نظرت رو در مورد مديريتِ آنچنان کلان، آنهم در آن دوران قبول دارم. و همچنين اين را نبايد فراموش کرد که مقايسه بين کورش و داريوش از لحاظ منطقي کار صحيحي نيست. کورش يک بنيانگزار بود در حاليکه داريوش در قامت يک تثبيت کننده امپراتوري ظاهر گرديد. کورش در يک دوران ماه عسل طلايي حکومت ميکرد و شانس آن را داشت که زودتر از زماني که کاربرد زور و اقتدار، اجتناب ناپذير گردد در جنگ با سکاها کشته شد. اين قياس در مورد بسياري از افراد نادرست است چون شرايط مشابهي را ايجاب نميکند: مقايسه ميان مهاتما گاندي و نهرو، شاه اسماعيل و شاه طهماسب، لنين و استالين، تيمور و شاهرخ.
البته اين را نيز نبايد از نظر دور داشت که ما ميراث خواران آن امپراتوري، مرده ريگ استبداد- و بقول تو سياست- را هم از پدران خود به ارث برده ايم. شايد از آن امپراتوري آنچه به ما رسيده است سراسرتحفه اي ميمون نباشد.
3 comments:
ما میراث خوار استبدادیم درسته اما من فکر میکنم اگه قرار باشه در ایران دموکراسی برقرار بشه بهتره از مسیر انگلیسی باشه تا فرانسوی دقیقا به همون دلیل که میگی
کااااااااملا با نظرت موافقم علي جان. اين همون چيزيه که من دير زماني هست که بهش رسيدم. اما نفهميدم به کدوم دليلي که توي اين پست آوردم
من که نفهميدم
Post a Comment