5/19/2007

تکليم

صداي همهمه مي آيد
و من مخاطب تنهاي بادهاي جهانم
و رودهاي جهان رمز پاک محو شدن را
به من مي آموزند،
فقط به من.
و من مفسر گنجشک هاي دره گنگم
و گوشواره ي عرفان نشان تبت را
براي گوش بي آذين دختران بنارس
کنار جاده «سرنات» شرح داده ام.
به دوش من بگذار اي سرود صبح «ودا»ها
تمام وزن طراوت را
که من
دچار گرمي گفتارم.
و اي تمام درختان زيت خاک فلسطين
وفور سايه خود را به من خطاب کنيد،
به اين مسافر تنها، که از سياحت اطراف «طور» مي آيد
و از حرارت تکليم در تب و تاب است.


از منظومه مسافر، سهراب سپهري

No comments: