در خاطر مني
اي رفته از برم به دياران دور دست
با هر نگين اشک، به چشم تر مني
هر جا که عشق هست و صفا هست و بوسه هست،
در خاطر مني
هرشامگه که جامه ي نيلين آسمان
پولک نشان ز نقش هزاران ستاره است
هر شب که مه چو دانه ي الماس بي رقيب
بر گوش شب بجلوه چنان گوشواره است
آن بوسه ها و زمزمه هاي شبانه را
ياد آور مني
در خاطر مني
در موسم بهار-
کز مهر بامداد-
تکدختر نسيم-
مشاطه وار موي مرا شانه مي کند
آندم که شاخ پر گل باغي بدست باد
خم مي شود که بوسه زند بر لبان من
وانگاه نرم نرم-
گلهاي خويش را به سرم دانه مي کند
آن لحظه، اي رميده زمن در بر مني
در خاطر مني
هر روزِ نيمه ابريِ پاييز دلپسند
کز تند باد ها
با دست هر درخت
صدها هزار برگ ز هر سو چو پول زرد
رقصنده در هوا
وان روز ها که در کف اين آبي بلند
خورشيد نيمروز-
چون سکه ي طلاست-
تنها تويي تو که روشنگر مني-
در خاطر مني
هر سال چون سپاه زمستان فرا رسد
از راه هاي دور-
در بامداد سرد که بر ناودان کوي
قنديل هاي يخ
دارد شکوه و جلوه ي آويزه ي بلور
آن لحظه ها که رقص کند برف در فضا
همچون کبوتري-
وانگه براي بوسه نشينند مست و شاد
پروانه هاي برف، بمژگان دختري؛
در پيش ديده ي من و در منظر مني
در خاطر مني
آن صبح ها که گرمي جانبخش آفتاب
چون نشئه ي شراب، دَوَد در ميان پوست
يا آن شبي که رهگذري مست ونغمه خوان
دل ميبرد به بانگ خوش آهنگ دوست، دوست-
در باور مني
در خاطر مني
ارديبهشت ماه
يعني: زمان دلبري دختر بهار
کز تکچراغ لاله چراغاني است باغ
وز غنچه هاي سرخ
تک تک ميان سبزه فروزان بود چراغ
وانگه که عاشقانه بپيچد بدلبري
بر شاخ نسترن-
نيلوفري سپيد-
آيد مرا بياد: که نيلوفر مني
در خاطر مني
هر جا که بزم هست و زنم جام را بجام
در گوش من صداي توگويد که نوش، نوش
اشکم دَوَد به چهره و لب مينهم به جام
شايد روم ز هوش
باور نميکني که بگويم حکايتي،
آن لحظه اي که جام بلورين به لب نهم
در ساغر مني
در خاطر مني
برگرد اي پرنده ي رنجيده، باز گرد
بازآ که خلوتِ دلِ من، آشيان تست
در راه، در گذر-
در خانه، در اطاق-
هر سو نشان تست-
با چلچراغ ياد تو نوراني ام هنوز
پنداشتي که نور تو خاموش مي شود؟
پنداشتي که رفتي و ياد گذشته مُرد؟
و آن عشق پايدار، فراموش ميشود؟
نه اي اميد من
ديوانه ي تو ام
افسونگر مني
هر جا، به هر زمان
در خاطر مني.
مهدی سهيلی
اي رفته از برم به دياران دور دست
با هر نگين اشک، به چشم تر مني
هر جا که عشق هست و صفا هست و بوسه هست،
در خاطر مني
هرشامگه که جامه ي نيلين آسمان
پولک نشان ز نقش هزاران ستاره است
هر شب که مه چو دانه ي الماس بي رقيب
بر گوش شب بجلوه چنان گوشواره است
آن بوسه ها و زمزمه هاي شبانه را
ياد آور مني
در خاطر مني
در موسم بهار-
کز مهر بامداد-
تکدختر نسيم-
مشاطه وار موي مرا شانه مي کند
آندم که شاخ پر گل باغي بدست باد
خم مي شود که بوسه زند بر لبان من
وانگاه نرم نرم-
گلهاي خويش را به سرم دانه مي کند
آن لحظه، اي رميده زمن در بر مني
در خاطر مني
هر روزِ نيمه ابريِ پاييز دلپسند
کز تند باد ها
با دست هر درخت
صدها هزار برگ ز هر سو چو پول زرد
رقصنده در هوا
وان روز ها که در کف اين آبي بلند
خورشيد نيمروز-
چون سکه ي طلاست-
تنها تويي تو که روشنگر مني-
در خاطر مني
هر سال چون سپاه زمستان فرا رسد
از راه هاي دور-
در بامداد سرد که بر ناودان کوي
قنديل هاي يخ
دارد شکوه و جلوه ي آويزه ي بلور
آن لحظه ها که رقص کند برف در فضا
همچون کبوتري-
وانگه براي بوسه نشينند مست و شاد
پروانه هاي برف، بمژگان دختري؛
در پيش ديده ي من و در منظر مني
در خاطر مني
آن صبح ها که گرمي جانبخش آفتاب
چون نشئه ي شراب، دَوَد در ميان پوست
يا آن شبي که رهگذري مست ونغمه خوان
دل ميبرد به بانگ خوش آهنگ دوست، دوست-
در باور مني
در خاطر مني
ارديبهشت ماه
يعني: زمان دلبري دختر بهار
کز تکچراغ لاله چراغاني است باغ
وز غنچه هاي سرخ
تک تک ميان سبزه فروزان بود چراغ
وانگه که عاشقانه بپيچد بدلبري
بر شاخ نسترن-
نيلوفري سپيد-
آيد مرا بياد: که نيلوفر مني
در خاطر مني
هر جا که بزم هست و زنم جام را بجام
در گوش من صداي توگويد که نوش، نوش
اشکم دَوَد به چهره و لب مينهم به جام
شايد روم ز هوش
باور نميکني که بگويم حکايتي،
آن لحظه اي که جام بلورين به لب نهم
در ساغر مني
در خاطر مني
برگرد اي پرنده ي رنجيده، باز گرد
بازآ که خلوتِ دلِ من، آشيان تست
در راه، در گذر-
در خانه، در اطاق-
هر سو نشان تست-
با چلچراغ ياد تو نوراني ام هنوز
پنداشتي که نور تو خاموش مي شود؟
پنداشتي که رفتي و ياد گذشته مُرد؟
و آن عشق پايدار، فراموش ميشود؟
نه اي اميد من
ديوانه ي تو ام
افسونگر مني
هر جا، به هر زمان
در خاطر مني.
مهدی سهيلی
2 comments:
خیلی قشنگ بود. تا حالا از سهیلی شعر زیادی نخوندم و فکر نمی کردم که شعر به این خوبی داشته باشه.
آره قشنگ بود. منم که کم و بیش از مهدی سهیلی خوندم فکر نمی کردم شعر به این خوبی داشته باشه. راستش اصلاً منتظر اسم اون زیر این شعر نبودم :)
Post a Comment