[تيموتي گارتن اَش، استاد دانشگاه آكسفورد] مي نويسد ميان آنچه ايرانيان در ملاء عام و آنچه پشت ديوارهاي بلند خانه هايشان مي گويند تضاد است: "دوگويي شيوة زندگي است. هرگز در كشوري نبوده ام كه اين همه آدم به من بگويند حرفهاي مردم را باور نكنم" و با حيرت ادامه مي دهد: "اگر اين نظر را جدي بگيريم خود اين حرف را هم نمي توان باوركرد."
محمد قائد، روز، ۸ خرداد ۱۳۸۵
3 comments:
من فکر کنم این در واقع یه جور تطابقی باشه که ما به مرور زمان و به ناچار با محیط پیدا کردیم و به منظور تداوم بقا و به خودی خود چیز بدی نیست. سالهای سال زندگی کردن تحت سطله حوکمتهای استبدادی همینه دیگه. اگه نگاه کنی میبینی آدمهایی که تونستن اصلاحات جزئی هم به وجود بیارن اونهایی بودن که یه جورایی با دورویی ضمن تأیید قدرت حاکم یه کارای مثبتی هم میکردن. البته خیلی از جنبه های دیگه ی دورویی هست که خوب نیست ولی مختص ما ایرانیا هم نیست مثلا خیلی از کبکیها میگن تو اتاوا همه با خوشرویی بهت میخندن و سلام میکنن ولی چشم دیدنت رو هم ندارن
فکر کنم نتونستم سروته حرفم رو خوب جمع کنم. درکل منم قبول دارم که این عادت بین ما ایرانیها شکل حادی پیدا کرده که یک ویژگی منفی به حساب میاد
عوامل مختلفي در اين مساله دخيل هستند يکي از اونها همون چيزي هست که گفتي به بياني ديگر عدم وجود يک وضعيت پايدار و استيبل در طول دوران طولانيي از تاريخ ماست. عوامل ديگه اي هم در اين مورد ذکر کردند که در اينجا مجالي براي بحث در موردش نيست
Post a Comment