5/02/2007

داوطلبان بردگي

زماني آدمها را در كشتي هايي كه به زباله كش امروزي مي ماند روي هم مي ريختند و از اين قاره به آن قاره مي بردند تا در مزارع جان بكنند. امروز كسان بسياري در انواع زباله كش مخفي مي شوند تا به همان مزارع برسند و همان برده اي باشند كه قرار نبود تكثير شود. در سراسر مرزهاي آبي جنوب اروپا نگهبان گماشته اند تا جلو ورود داوطلبان بردگي را بگيرند و كساني در آمريكا صحبت از كشيدن ديواري در مرز آن كشور با مكزيك مي كنند تا مگر سيل مسافران يك لاقبا بند آيد...
بسياري از مشرق زمينيان كه زماني تمايل نداشتند به سرزمين هاي دوردست مغرب پا بگذارند، نه تنها مشتاق چنين سفرها، بلكه سخت مايل به ماندن در چنان جاهايي اند. اما در جاهايي از دنيا كه چندين دهه "هر كه خواهد گو بيا و هر كه خواهد گو برو"[بود]، درها را سفت و سخت مي بندند.
براي نخستين بار، افرادي را هيچ كشوري حاضر نيست راه بدهد. حتي وقتي ملاحظات امنيتي در كار نباشد، شمار افراد شناور (هم در مفهوم مجازي و هم واقعا سرگردان در دريا) تا آن حد افزايش يافته كه هر كشوري گمان مي كند حتي براي يك نفر ديگر از اين خس و خاشاك ها جا ندارد. زماني نيروي كار كم بود و رعيت هم مثل گاو و گوسفند ارزش داشت. امروز كه دنيا مملو از آدم نالازم و الكي است، رعايا به مرتبة شهروند ترفيع درجه يافته اند و كم بها شده اند. معدود دولت هايي خروج از كشور را به عنوان حق به رسميت نمي شناسند و تقريبا همه در هر جاي دنيا مختارند كه بمانند يا بروند. اما اينكه به كجا مي توانند برسند امتيازي است كه بايد پي كسب آن دويد. در گوش بخش بزرگي از جمعيت جهان، ويزا كلمة پرطنين و جادويي ِ عصر ماست. شهر زمرّد در انتهاي جاده اي است كه ويزا نام دارد.


محمد قائد، روز، ۸ خرداد ۱۳۸۵

3 comments:

Anonymous said...

علی جان دوباره سلام
با تو در این زمینه موافقم.درد بزرگیه که خودت نتونی 100% برای زندگیت تصمیم بگیری.جایی زندگی می کنی که بهت میگن :چه جوری کارکنی-چجوری بپوشی-چجوری راه بری-کجا بری با چه افرادی نری،تو کشوری زندگی می کنی که هیچ فردی تورو حق نداشت آزار بده...ما ،مالِ ِ نسلی هستیم که یه روزی همهء دنیا آرزو داشتند اهل اونجا بودن...ما از نسلی موندیم که فقط میشه به تاریخ ِ گذشته اش بالید(افتخارِ داشتن اولین قانون بشر)
ما از آریا به جا ماندیم...جایی که اولین قانون بشر روی دیواراش حک میشد العان داره به زیر آب غرق میشه

علي دهقانيان said...

سلام آزاده عزيز
درسته، حقوق بشر کورش کبير يکي از بزرگترين افتخارات نه تنها ما که دستاورد ارزشمند بشريته. اما به نظر تو چرا ما الان حتي از ايجاد يک گفتگو بين خودمون عاجز هستيم؟

Mehdi said...

بسیار جالب بود.
درد ِ مشترک.