1/29/2006

تصحيح نامها

دوران تکلف زباني همواره مصادف است با دوران سقوط اجتماعي. آنگاه که کلمات در جاي خود بکار نميروند و کلام را واژه هاي متواترِ از معنا تهي شده انباشته ساخته است. زماني سقوط بوقوع ميپيوندد که تمامي ظرفيت هاي واژگان اشباع شده است.
ويل دورانت در تاريخ تمدن(ج1ص742) مينويسد: " ‌به نظر کنفوسيوس، مبهم گرايي يا مبهم گويي كاري است خلاف صداقت و ماية‌ ادبار اجتماعي. اگر اميري كه از حيث عمل و قدرت امير نيست، «امير» خوانده نشود، اگر پدري كه پدرانه رفتار نمي‌كند، «پدر» نام نگيرد، و اگر فرزند ناسپاس، «فرزند» شمرده نشود، آنگاه مردمان كلمات را ديگر بخطا به كار نخواهند برد. روزي تسه لو به كنفوسيوس خبر داد: «امير وي تو را چشم دارد و مي‌خواهد در راندن مهمات حكومت انباز خود كند. نخستين كاري كه پيش‌گيري چيست؟ كنفوسيوس با پاسخ خود امير و شاگرد خود را به شگفت انداخت: «آنچه ضرور است، تصحيح نامهاست. »"

1 comment:

Naser said...

سلام
تصحیح نامها و رفع سو تفاهمات؛ صحبت همیشگی من و تو.
قشنگ بود.