3/04/2008

تفريح سالم آن سلطان جمشيد نشان

در هر سالي سه روز قدغن مي شد حسب الامر والايش[شاه سلطان حسين] ، که از همه خانه هاي شهر اصفهان مرد بيرون نيايد و نازنينان طناز و زنان ماهروي پر ناز و دختران گل رخسار سروبالاي سمن بر و لعبتان سيم اندام بلورين غبغب کرشمه سنج عشوه گر با کمال آراستگي در بازارها، بر سر دکانها و بساط شوهران بيايند و بنشينند... و آن سلطان جمشيد نشان با پانصد نفر زنان ماه طلعت پري سيماي خود و چهارهزار و پانصد کنيزک و خدمتکار ماهروي مشکين موي دلربا و صد خواجه سفيد و صد خواجه سياه محرمان حريم پادشاهي به تماشاي بازارها و کاوانسراها و قيصره با تبختر و جاه و جلال تشريف مي آوردند و با آن زنان و دختران بر دکانها و حجره ها و بساط ها با ناز و غمزه نشسته و همه را منتفع مي نمودند و از حسن جمال ماهرويان و مشکين مويان... تمتعها مي برد. هر زني و دختري را که آن فخر ملوک مي پسنديد و تحسين مي فرمود اگر آن زن شوهردار بود و اين خبر به شوهرش مي رسيد، آن زن را شوهر طلاق مي گفت و پيشکش آن زبده ملوک مي نمود و آن افتخار تاجداران آن جميله را به قانون شرع انور تصرف مي نمود و او را با احسان و انعام باز به طريقه شرع انور مرخص مي فرمود و باز به قاعده منهاج مستقيم به خانه شوهر خود مي رفت و همچنين اگر دختر جميله را به خوبي وصف مي فرمود، چنين مي نمودند.


رستم التواريخ

4 comments:

Anonymous said...

eivalll.adam padeshahi ham bekone mesle in padeshahan.na mesle mohamad reza ke az tars, bayad miraft khoone khali mikharid va dozdaki in varo oun var miraft!!!

علي دهقانيان said...

ببخشيد شما؟

علی فتح‌اللهی said...

البته آخر و عاقبت شاه سلطان حسین خیلی هم تعریفی نیست. ای کاش کسی بود از احوالات درونی زنان اینجور حرامسراها مینوشت. آمال عشقی و جنسیشون و ... این چیزا

علي دهقانيان said...

فکر نکنم اونها هم خيلی تعريفی باشه. ناگفته پيداست