چند روز پيش مطلبي از دوست بسيار عزيزم رضا پيرنيا خواندم که در آن به طنز بررسي کرده بود که چرا براي هر خواننده يا هنرمند جهاني معادل ايراني اش را درست ميکنند. مثلا "محسن نامجو" را "باب ديلن ايران" ميخوانند. ديروز در روزنامه ها نوشتند که قرار است به "شهرام ناظري" لقب "شواليه" اعطا شود. و جالب است که همانجا در آن سوي آبها لقب "پاوارتي ايران" نيز از سوي "دان هکمن"(منتقد موسيقي لس آنجلس تايمز) به او اعطا شد و جالبتر آنکه او، خود بفراست دريافته بود و به ايسنا گفته بود خود را کوچکتر از اين ميداند که با بزرگترين خواننده اپراي جهان مقايسه شود؛ و افزوده بود "آنها با اين اطلاق به طور قطع هدفشان مقايسه دو فرد نبوده بلکه ميخواستند دو فرهنگ شرق و غرب را با هم مقايسه کنند."
از اين قضيه دو نتيجه ميتوان گرفت اول اينکه در آنجا هم لمپنيسم رسانه اي با قوت و حدت در تک و تاست و دوم اينکه کساني هستند که به اينگونه تشابه سازيها و هندوانه زير بغل گذاشتن ها واکنش درخور نشان دهند. و با چشمکي به آنها بفهمانند که " ما هم فهميديم، خودتان را بيشتر رنجه نفرماييد."
2 comments:
در مورد لمپنیسم رسانه ای که کاملا موافقم حتی بدتر از ایرانه خیلی بدتر اما در مورد القاب رسمی و غیر رسمی به نظرم باید فرق گذاشت مثلا اینکه یه روزنامه به کسی بگه پاواراتی شرق با اینکه دولت فرانسه به آدم یه نشان رسمی بده خوب دو چیز متفاوته اگرچه در دومی هم روابط نقش بسزایی دارند مثلا الکس فرگوشن به خاطر قهرمانی منچستر در اروپا لقب شوالیه از ملکه انگلستان گرفت ولی به رافا بنیتز به خاطر قهرمان کردن لیورپول در اروپا همین لقب رو ندادند
علی جان چطور متوجه نشدی که من اين حرف رو تنها در مورد رسانه ها و ژورناليست ها گفتم نه جايزه معتبر لژِون دونور يا همون شواليه
Post a Comment