... براي تو زمان آن رسيده كه چيزهايي در معناي قدرت بداني... . اين شعار خوب را كه «آزادي بردگي است» ميداني. هيچ به خاطرت رسيده است كه اين شعار را ميتوان وارونه كرد: «بردگي آزادي است». تنها و آزاد، انسان همواره شكست ميخورد، بايد هم چنين باشد اما اگر بتواند خالصانه و مخلصانه تسليم شود، اگر بتواند از هويت خويش بگريزد، اگر بتواند چنان در حزب مستحيل شود كه خود حزب گردد، آنگاه قدرقدرت و جاودانه است.
دومين چيزي كه بايد متوجه باشي اين است كه قدرت، اعمال قدرت بر روي انسانهاست. بر روي جسم اما بالاتر از آن بر روي ذهن.
"1984" ،جرج اورول(1950-1903م.)
1 comment:
بسیار عبارت جالبیه.
ولی توی ایران هم فکر کنم عملا غیر از حزب توده حزب دست و حسابی ای نبوده و بااینکه ظاهرا حزب توده به حد بالایی از مشی و مرام احزاب برادر بزرگتر پیروی می کرده ولی همینکه هیچوقت نتوانسته حکومت را در دست بگیرد، باعث شده که نتواند تمام احساسات خود را نشان دهد.
اما اگر اشتباه نکنم شعار کلی تر بردگی آزادی ست (و نه تقلیلش به قضیه ی حزب) نمونه های بیشتری برایش یافت می شود. یعنی این قضیه که بشر دوست دارد به بهانه ای کسی را بیابد و او را از طرف خود وکیل کند تا به جای او فکر کند و تصمیم بگیرد و او را از دست آزادی و اختیارش (ولو آزادی اندکش) راحت کند.
Post a Comment